در این میان وجود یک سیستم تشویقی مناسب در حقیقت محرکه ی اصلی ایجاد انگیزه در دانش آموزان و در نهایت، بروز خلاقیت است. خروجی نهایی این رویکرد، افزایش دستاوردهای دانش آموزان در سطوح مختلف خواهد بود. جالب است بدانید این رویکرد ابتدا در سال 1978 و توسط برنز[1]در دنیای تجارت و کسب و کار ظهور کرد و به واسطه ی موفقیت هایی که به دست آورد، رفته رفته وارد سیستم آموزشی کشورها نیز شد. این رویکرد بر عملکرد مدیریت مدرسه در قالب رهبر تاکید دارد. یک رهبر خوب باید دائما به شناسایی نیازهای مدرسه، دانش آموزان و معلمان بپردازد و ضمن ارزش گذاری بر فعالیت ها، آن ها را اولویت بندی کند و سازگار با رنکینگ ارزشی، به عملکردهای مناسب پاداشی درخور ارائه دهد. در این رویکرد با تزریق انگیزه های لازم در اجزای مختلف نظام مدرسه از جمله مسئولان آموزشی و معلمان و دانش آموزان، روحیهای پویا و انعطاف پذیر در مدرسه توزیع خواهد شد.
سیستم انگیزشی به معنای چگونگی شناسایی و تحسین دستاوردهای دانش آموزان و همچنین جلوگیری از روند شکست ها و نقص های آموزشی از طریق تحریک حس مسئولیت پذیری در مجموعه است. سیستم انگیزشی باید قادر باشد توازنی مناسب بین موفقیت ها و شکست ها در مدرسه ایجاد کند. همان طور که شناسایی و تحسین رفتارهای مثبت معلمان و دانش آموزان امری مهم است، اما باید جایی برای شناسایی نقص های موجود در سیستم آموزشی و یافتن راه حل مناسب برای آن ها نیز وجود داشته باشد. به دیگر بیان یک سیستم تشویقی موثر باید علاوه بر ستودن عملکرد استثنایی معلمان و دانش آموزان، در برخی موارد نیز راه حلی مناسب برای از بین بردن نقاط ضعف آموزشی پیدا کند.
رویهی مناسب ایجاد سیستم تشویقی مقبول، ایجاد حس مسئولیت در بین اجزای مختلف مدرسه است. همه ی ارکان مدرسه باید خود را در قبال شکست دانش آموزان یا معلمان مسئول بدانند و شرایطی فراهم کنند که آن ها برای تغییر وضع موجود ترغیب شوند. برای مثال، ضمن تحسین انفرادی معلمان و دانش آموزان در کسب موفقیت ها، باید شکست های مدرسه را به تمامی افراد نسبت داد تا حس مسئولیت برانگیخته شود. مثل بیان این که عملکرد کلی مدرسه در دوره ای خاص ضعیف بوده و نتایج کلی مدرسه در آزمون های مشترک یا همایش های علمی رضایت بخش نبوده است
برخی مولفههای اصلی در ایجاد این سیستم به قرار زیر است:
- شناسایی منصفانه (بدون غرض) و تحسین دستاوردهای دانش آموزان. این فرآیند باید به صورت سیستمی انجام شود تا هر دانش آموز بداند با پیروی از اصولی خاص قادر به کسب موفقیت خواهد بود.
- شناسایی منصفانه و تحسین دستاوردهای معلمان به صورت نظاممند.
- شناسایایی منصفانه شکست ها و نقص های مدرسه به عنوان رویدادی منتسب به همه (به دیگر بیان پس از هر شکست یا عملکرد ضعیف، باید این مورد به صورتی مطرح شود که همه ی سیستم خود را نسبت به آن مسئول بدانند.)
تاثیر این نوع رویکرد تشویقی، دامنه ی پر نوسانی بین 8 تا 29 درصد در بین 332 مدرسه مورد مطالعه در آمریکا داشته است. شش پژوهش علمی معتبر وجود رابطه ی مثبت بین این دو متغیر (یعنی سیستم تشویقی مبتنی بر تحسین انفرادی و منسوب کردن شکست به همه، با بهبود دستاوردهای علمی دانش آموزان) را تایید کرده اند.
[1] Burns (1978)